بررسي شبهات رجعت


اينک برخي از شبهات رجعت را بررسي مي کنيم :

شبهه اول:

رجعت با برخي از آيات قرآن مخالفت دارد ، زيرا در قرآن آمده است: ( حتي اذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون - لعلي أعمل صالحا فيما ترکت کلا إنها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ إلي يوم يبعثون )؛(1) « تا آن گاه که وقت مرگ هر يک فرا رسد در آن حال آگاه و نادم شده گويد : بار الها ! مرا به دنيا بازگردان تا شايد به تدارک گذشته عملي صالح به جاي آورم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و اين کلمه را از حسرت همي گويد و از عقب آنان عالم برزخ است تا روزي که برانگيخته شوند . »
پاسخ اولاً ، ظاهر، بلکه صريح آيه در مورد حالت احتضار است به قرينه صدر آيه که مي فرمايد : ( حتي إذا جاء أحدهم الموت ) ، ذيل آيه که مي فرمايد: ( و من ورائهم برزخ )
ثانياً ، آيه ظهور در عدم تحقق با رجوع با طلب کافر دارد ، و منافاتي با رجوع با اراده ي الهي ندارد ، همان گونه که در امت هاي پيشين با اراده ي الهي و مصلحت خاص اتفاق افتاده است .
ثالثا ً، آيه اخص از مدعا است ، زيرا خاص به کفار است ، در حالي که در باب رجعت بحث از رجوع مؤمنان و کافران محض است .

شبهه ي دوم:

قول به رجعت مخالف با عقل است ، زيرا رجوع معصيت کاران دلايلي دارد :
الف ) به جهت عذاب است ؛ که ظلم مي باشد ، زيرا قرار است که در آخرت انسان عذاب شو.د
ب ) به جهت ايذا و اذيت است ؛ که در قبر تحقق يافته است ، پس احيا در دنيا عبث و بيهوده است .
ج) به جهت اظهار خيانتشان به مردم است ؛ که اين اظهار در زمان و معتقدان به جهت دوبار مردن .
پاسخ : اولا ً عذاب متمحضين در کفر و شرک در دنيا با رجعت از جمله عقوبات آنان است که مصلحت اقتضاي تقدم آن در دار دنيا را داشته است ، پس محذور عقلي وجود ندارد . ثانيا ً ، مرگ و جان کندن نسبت به اولياي الهي ، خصوصاً انبيا و اوليا به مانند استشمام بوي خوش است ؛ همان گونه در روايات آمده است .

شبهه ي سوم :

اعتقاد به رجعت از يهود گرفته شده است .
اعتقاد به رجعت تابع ادله است ، حتي اگر در دين يهود نيز اين عقيده موجود باشد. و صرف وجود يک عقيده ي اسلامي در اديان ديگر دليل بر آن نيست که اين عقيده از اديان ديگر اخذ شده است .

شبهه ي چهارم :

در رجعت رجوع از فعليت به قوه است ، به اين بيان که :
الف ) مرگ بدون استکمال حيات و خروج از قوه به فعل حاصل نمي شود ؛
ب) رجوع به دنيا بعد از مرگ ، رجوع به قوه بعد از فعليت است ؛
ج ) رجوع به قوه بعد از فعليت محال است ؛ آن گونه که در فلسفه به آن اشاره شده است.
نتيجه اين که : رجعت محال است:
اين اشکال در مرگ هاي طبيعي صادق است ، نه مرگ هاي غير طبيعي که با کشتن يا مرض يا امور ديگر حادث مي شود ، که غالب مرگ ها از اين قبيل است .

شبهه ي پنجم :

رجعت مستلزم تناسخ باطل است .
تناسخ باطل عبارت از دخول روح در جسم شخص ديگر است و اين از موارد رجعت نيست ، زيرا در رجعت روح به بدن اصلي که قبلاً در آن بوده باز مي گردد.

پي نوشت :

1- سوره مؤمنون ، آيات 99 - 100.

منبع: کتاب غيبت کبري